جدول جو
جدول جو

معنی حسین والی - جستجوی لغت در جدول جو

حسین والی
(حُ سَ نِ)
ابن حسین بن ابراهیم بن اسماعیل حسینی. از مدرسین جامع ازهر. متولد 1286 هجری قمری و متوفی 1354 هجری قمریمؤلفاتی دارد که در معجم المؤلفین یاد شده است
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(حُ سَ نِ کَیْ یا)
ابن محمد بن علی کیالی (میکالی) ملقب به شهاب الدین فقیه بود. او راست: العمده در دعا. وی در 610 هجری قمری 1213/ میلادی میزیست. (معجم المؤلفین از اعیان الشیعه ج 27 ص 215)
لغت نامه دهخدا
(حُ سَ نِ حِلْ لی)
ابن کمال الدین الابزر الحسینی الحلی ادیب شاعر رجال شناس. او راست: کتاب الرجال. (معجم المؤلفین از شعراء الحلۀ خاقانی ج 2 ص 78) (بروکلمان ج 2 ص 373) (ذریعه ج 9 ص 20 و28) (فهرست دانشگاه ج 3 ص 567) (سلافه ص 545)
ابن دره نیلی عالم فقیه بود و در نیل در 644 هجری قمری درگذشت و جنازه اش را به حله بردند. تصانیف دارد. (معجم المؤلفین از اعیان الشیعه)
لغت نامه دهخدا
(حُ سَ نِ)
ابن عمر. منسوب به جد خویش و محدث است. در تاریخ اسلام، محدث به عنوان فردی شناخته می شود که تلاش دارد تا سنت پیامبر اسلام را بدون هیچگونه تغییر یا تحریف، به نسل های بعدی منتقل کند. این افراد در جوامع علمی و دینی، از مقام والایی برخوردار بودند. مهم ترین ویژگی محدثان دقت در انتقال احادیث صحیح است، چرا که حفظ دقت در نقل، به ویژه در دوران هایی که دشمنان اسلام در حال تحریف آن بودند، امری ضروری بود.
لغت نامه دهخدا
(حُ سَ نِ لِ)
ابن حمزه بن محمد بن عبدالله شیرازی در حجاز بود و به سال 683 هجری قمری به دمشق شد. او راست: تحفهالروح و الانس. (هدیه العارفین ج 1 ص 314)
لغت نامه دهخدا
(حُ سَنِ تَ جَلْ لی)
محمد حسین تجلی، شاعر کاشانی به هند رفت و در 1041 هجری قمری درگذشت. (ذریعه ج 9 ص 168)
لغت نامه دهخدا
(لِ)
حسین بن علی بن حسن بن حسن بن علی بن ابیطالب. از سادات بزرگوار و دلاور است. وی نزد مهدی عباسی آمد و مهدی چهل هزار دینار به او بخشید، ولی طالبی همه آن مبلغ را در بغداد و کوفه به مردم بذل و بخشش کرد. آنگاه از هادی رفتاری دید که مایۀ خشم او شد و از این رو به مخالفت با وی برخاست و در مدینه خروج کرد ومردم درباره اینکه کتاب و سنت مخصوص مرتضی از خاندان محمد است با او بیعت بستند، هادی در نتیجۀ این قیام تنی چند از سرداران لشکر خویش را بکشتن او مأمور کرد و آنان با وی جنگیدند و وی را به قتل رسانیدند (169 هجری قمری) و سر او را نزد هادی بردند، ولی هادی محزون و متأسف گردید. (از الاعلام زرکلی ج 1 ص 253)
لغت نامه دهخدا
(حُ سَ نِ مِ)
ابن علی بن محمد فتونی (افتونی) همدانی. متولد در کربلا و متوفی پس از 1278 هجری قمری 1861/م. او راست: منظومۀ ’الدوحهالمهدویه’. (اعلام الشیعه قرن سیزدهم هجری ص 405) (معجم المؤلفین) (ذریعه ج 8 ص 274)
لغت نامه دهخدا
(حُ سَ نِ عُ)
ابن علی بن صلاح بن محمد بن احمد عبالی حسنی. در حصن الظفیر در محرم 1080 هجری قمری / 1669 میلادی درگذشت. مؤلفاتی دارد. (معجم المؤلفین از ملحق بدر الطالع ص 87)
لغت نامه دهخدا
(حُ سَ نِ)
ابن احمد بن عبدالرحیم تبریزی طباطبائی. درگذشتۀ 1300 هجری قمری او راست: تفسیر سورۀ فاتحه و انعام. (ذریعه ج 4 ص 337 و 339)
لغت نامه دهخدا
(حُ سَ نِ)
ابن علی بن محمد بن احمد بن حسین بن احمد خزاعی نیشابوری رازی مکنی به ابوالفتوح (متوفی 535 یا 560 هجری قمری). رجوع به ابوالفتوح شود. و در هدیه العارفین ج 1 ص 312 تبصره الانام در ملل و نحل و الرساله الحسینیه را به وی نسبت داده است
ابن محمد آمدی متخلص به رازی از کاتبان دیوان بود و در 1120 هجری قمری درگذشت. او راست: ’نصایح الابرار’ و جز آن. (هدیه العارفین ج 1 ص 324)
ابن طلحه رازی کاتب. اوراست: ’هدایه’ در ترسل. (هدیه العارفین ج 1 ص 332)
لغت نامه دهخدا
(حُ سِ)
دهی است از دهستان دلاور بخش دشتیاری شهرستان چاه بهار. واقع در 23هزارگزی شمال باختری دشتیاری و کنار راه مالرو فهرج به قصرقند. ناحیه ای است واقع در جلگه، گرمسیر مالاریائی. دارای 250 تن سکنه میباشد. بلوچی زبانند. از باران مشروب میشود. محصولات آنجا توت، حبوبات، لبنیات. اهالی به کشاورزی، گله داری گذران میکنند. راه مالرو است. ساکنین از طایفۀ میرولدزائی هستند. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8)
لغت نامه دهخدا
(حُ سَ نِ)
شاعر معاصر سام میرزا صفوی و متوفی در دامغان 941 هجری قمری (ذریعه ج 9 ص 497)
لغت نامه دهخدا
(حُ سَ نِ سَ وا)
ابن هبه الله بن رطبه شیعی محدث و مکنی به ابوعبدالله بود. به خراسان و ری رفت و در رجب 579 هجری قمری 1183/ میلادی درگذشت. (لسان المیزان ج 2 ص 316) (معجم المؤلفین)
لغت نامه دهخدا
(حُ سَ نِ)
ابن محمد بن فخربن علی ملقب به کمال الدین لاری. او راست: شرح رساله ’الحوراء و الزوراء’ که در 918 هجری قمری 1512/ میلادی تألیف کرده است. (کشف الظنون) (معجم المؤلفین) (هدیهالعارفین ج 1 ص 317) (ذریعه ج 13 ص 303) (روضات 161)
لغت نامه دهخدا
(حُ سَ نِ اُ)
ابن علی بن حسین بن ابی سروال أوالی بحرینی هجری فقیه. زنده در 956 هجری قمری 1549/ م. او راست: ’الاعلام الجلیه فی شرح الالفیه الشهیدیه’ و جز آن. (معجم المؤلفین از اعیان الشیعه ج 27 ص 27)
ابن علی هجری بحرینی مکنی به ابوسروان. او راست: الکواکب الدریه فی شرح الرساله النجمیه. (ذریعه ج 2 ص 238 و ج 13 ص 291)
لغت نامه دهخدا
(حُ سَ نِ مَ حَلْ لی)
ابن محمد مصری شافعی فقیه فرضی ریاضی. او راست: فتح البریه علی متن السخاویه و الافصاح و جز آنها. وی در 1170 هجری قمری 1757/ میلادی درگذشت. (معجم المؤلفین از عجایب الاّثار ج 1 ص 219) (ایضاح المکنون) (معجم المطبوعات ص 1624) (هدیهالعارفین ج 1 ص 336) (فهرستهای خدیوی) (جامع ازهر)
لغت نامه دهخدا
(حُ سَ نِ صِ)
ابن نصر بن محمد یا احمد بن حسین بن قاسم بن خمیس بن عامر موصلی جهنی کعبی مکنی به ابوعبدالله و ملقب به تاج الاسلام و مجدالدین و مشهور به قاضی بن خمیس شافعی از اکابر علمای شافعی است که علم حدیث را در مولد خود موصل و فقه و اصول و بعضی علوم دیگر را در بغداد از امام غزالی و بعض دیگر از اکابر وقت گرفت و بقضاء رحبۀ مالک منصوب گردید. وی در اواخر عمر در موصل مقیم گردید و در ربیع اول یا ربیع ثانی به سال 552 هجری قمری وفات یافت. تألیفاتی دارد و از آن جمله است. 1- اخبارالمنامات. 2-تحریم الغیبه. 3- مناقب الابرار. 4- منهج التوحید یامنهج المرید فی التوحید. (کشف الظنون) (نامۀ دانشوران ج 1 ص 218) (طبقات الشافعیه) (قاموس الاعلام ج 1 ص 623) (ریحانه الادب ج 5 ص 333) (هدیه العارفین ج 1 ص 313)
لغت نامه دهخدا
(حُ سَ نِ تِ)
ابوعبدالله بن ابراهیم. چنانکه در آثار الباقیه ص 83 و حاشیۀتتمۀ صوان الحکمه آمده است و در علوم عقلی در اسلام ص 206 وی را ابراهیم بن حسین آورده است. رجوع به تتمۀ صوان الحکمه و کلمه ناتلی در همین لغت نامه شود
لغت نامه دهخدا
(حُ سَ نِ)
ابن ابی القاسم بغدادی ملقب به عزالدین فقیه اصولی ادیب و پزشک و قاضی بغداد بود. او راست: الهدایه در فقه و کتابی در طب و جز آنها. وی در 712 هجری قمری 1312/ میلادی درگذشت. (معجم المؤلفین از الدیباج ابن فرحون 105)
لغت نامه دهخدا
(حُ سَ نِ سِ)
ابن علی بن حسین بن حماد لیثی فقیه مورخ شاعر. او راست: قصایدی در مدح امامان دوازده گانه و قوت الارواح و اجازه ای بتاریخ شوال 757 هجری قمری و جز آن. (ذریعه ج 4ص 475) (اعیان الشیعه ج 26 ص 441) (معجم المؤلفین)
ابن عبیدالله بن ابراهیم مکنی به ابوعبدالله فقیه محدث و در 368 هجری قمری 979/ میلادی زنده بوده است. (اعیان الشیعه ج 26 ص 36) (معجم المؤلفین)
لغت نامه دهخدا
(حُ سَ نِ صِ)
ابن عبدالله رومی شاعر متخلص به واصف. درگذشته به سال 1104 هجری قمری دیوان ترکی دارد. (هدیه العارفین ج 1 ص 324)
لغت نامه دهخدا
(حُ سَ نِ وَ)
ابن علی بن محمد صوفی شاعر. متولد 1112 هجری قمری / 1700 میلادی و متوفی 1156 هجری قمری 1744/ میلادی در حلب متولی مشیخۀ سجادۀ وفائیان صوفیه بود و دیوان شعر دارد. (سلک الدرر ج 2 ص 58) (هدیه العارفین ج 1 ص 325) (ایضاح المکنون) (معجم المؤلفین)
او راست: ’فرهنگ وفائی’ که در سال چهارم سلطنت شاه طهماسب 933 هجری قمری تألیف آن بپایان رسیده است. (مقدمۀ لغتنامه) (مقدمۀ جلد پنجم فرهنگ نظام) (سبک شناسی ج 3 ص 334) (فهرست سپهسالار ج 2 ص 213 و 221)
او راست: رساله در تفسیر سورۀ انبیاء و ’شرح عویصات الافکار’ و ’استعاره’ که در 1073 هجری قمری 1663/ میلادی آن را تألیف کرده است. (معجم المؤلفین از فهرست خدیویه)
لغت نامه دهخدا
(حُ سَ وَ هََ)
ابن عبدالله گیچه چی زاده رومی متخلص به وهبی قاضی حلب بود وعزل شده، در 1149 هجری قمری درگذشت. دیوان شعر و ’سورنامه’ به نظم ترکی دارد. (هدیه العارفین ج 1 ص 325)
لغت نامه دهخدا
(حُ سَ نِ لِ)
ابن محمد بن موسی بن محمود بن محمد بن صالح بغدادی قدسی نقشه بندی مکنی به ابوعبدالله کاتب. متولد 1151 هجری قمری 1786/ میلادی او راست: البشاره النبویه. (معجم المؤلفین از سلک الدرر ج 2 ص 72) (هدیه العارفین ج 1 ص 328) (ایضاح المکنون ج 1 ص 142 و 182)
لغت نامه دهخدا
(حُ سَ نِ لِ)
شاعر اصفهانی. عالم گیرشاه او را ’امتیازخان’ لقب داد. و در 1122 هجری قمری درگذشت. (ذریعه ج 9 ص 284)
لغت نامه دهخدا
(حُ سَ نِ لِ)
ابن محمد بن جعفر لغوی نحوی خالع یا خالعی. شاگرد ابوعلی فارسی و سیرافی بوده در 333 هجری قمری 945/ میلادی متولد و 388 هجری قمری / 998 میلادی درگذشت. او راست: شرح دیوان ابوتمام و ’تخیلات العرب’ و ’الاودیه و الجبال’ و جز آنها. (معجم المؤلفین از الوافی بالوفیات ج 11 ص 63) (معجم الادباء) (لسان المیزان) (کشف الظنون) (اعیان الشیعه ج 27 ص 146) (تنقیح المقال) (روضات الجنات) (اعلام زرکلی) (هدیه العارفین ج 1 ص 306)
لغت نامه دهخدا
(حُ سَ)
دهی است از دهستان کاکاوند بخش دلفان شهرستان خرم آباد. واقع در 54هزارگزی شمال باختری نورآباد و 22هزارگزی باختر راه خرم آباد به کرمانشاه. ناحیه ای است تپه ماهور. سردسیر مالاریایی. دارای 120 تن سکنه میباشد. فارسی و لری زبانند. محصولات آنجا غلات، لبنیات. اهالی به کشاورزی و گله داری گذران میکنند. و راه مالرو است. ساکنین از طایفه غیب غلام بوده برای تعلیف احشام زمستان به قشلاق میروند. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6)
لغت نامه دهخدا
(حُ سَ نِ)
ابن عبدالله چلبی آدرنوی حنفی متخلص به آلی. درگذشتۀ 1050 هجری قمری یک تاریخ عمومی به ترکی نگاشته و دیوان شعر ترکی و ریاض التراجم و جز آن به ترکی دارد. (هدیه العارفین ج 1 ص 322)
لغت نامه دهخدا